صالح از اون آتیش پاره‌هایِ کلاسِ پنجمه. بارها شده که زنگ‌هایِ تفریح ، ششمی‌هارو به جون چهارمی‌ها بندازه و چهارمی‌هارو به جون ششمی‌ها! اما یه خصلت خیلی خوبی که صالح داره اینه که بی ادب نیست و میون تمامِ این فضولی‌ها و آتیش سوزندن‌ها هیچ وقت حرف زشتی از دهانش خارج نمیشه.

یه بار زنگ تفریح یکی از بچه‌ها کلاسِ چهارم که جثۀ ریزی هم داره اومد پیشم و گفت که یه نفر اذیتش کرده و تو حیاط مدرسه دنبالش کرده. گفتم: کی؟  با انگشت صالح رو نشون داد. صداش زدم و اومد پیشم و کمی شرحِ ماجرا داد. از اون جایی که فضولی‌اش صرفاً سر به سر گذاشتن با یه کوچکتر از خودش بوده و آتیشی به اون صورت به پا نکرده بود ، توبیخی در حد و اندازۀ کاری که انجام داده بود براش در نظر گرفتم. دست چپمو گذاشتم زیر چونه‌اش و با انگشتِ شست و انگشتِ سَبابه دو لُپش رو آروم فشار دادم تا حدی که لباش شبیه به ماهی بشه ؛ بعد گفتم که بگه: لُپ‌لُپ» صالح هم گفت و کلاس چهارمی و صالح و من کُلی خندیدیم! :) هنوز هم گاهی وقتا زنگِ تفریح میاد و میخواد که فرایندِ لُپ‌لُپ رو اجرا کنیم.
+ اجرا کردین؟ برین رو به رویِ آینه و ماهی شُدنتون رو حظ کنید. :)

در آسمانِ مدرسه ۳ | ماهی

در آسمانِ مدرسه ۲ | خنده‌هایِ واژه

در آسمانِ مدرسه ۱ | زنگ آخر

رو ,صالح ,یه ,تفریح ,هم ,اون ,اومد پیشم ,پیشم و ,به جون ,از اون ,شست و

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

یادمان باشد حیدری السلام علیک یا فاطمه الزهراء سلام الله علیها دانلود فیلم و سریال بالینک مستقیم | رادین مووی الان بخر تحویل بگیر فروشگاه اینترنتی پسر گیلان My-Dreamy-Life عقب گرد قیمت دلار مرجع آموزش طراحی سایت به همراه ثبت شرکت